شاید نشود به گذشته برگشت و یک آغاز زیبا ساخت ولی می شود آغاز کرد و پایانی زیبا ساخت.

یک شنبه 3 ارديبهشت 1391
ن : zfbkt

درس حساب

جیغ و داد مادرم هرروز صبح

میکند بیرون ز چشمم خواب را

میروم بیرون کنار حوض آب

میزنم بر صورت خود آب را

تک تک ساعت صدایم میکند

من دلم مانند ساعت میزند

دیر شد ای وای,باز هم مدرسه

ناظم الان گوش من را میکند

بازناظم گوش من را میکند

میبرد با خود مرا توی کلاس

مینشینم در کنار پنجره

فکر من گم میشود تویکلاس

ناگهان آموزگارم بی جهت

باز میپرسد ز من درس حساب

خوب میدانم که بعد از درس او

بر سرم میکوبد او با آن کتاب



:: برچسب‌ها: درس, حساب, مادر, ناظم, مدرسه, کلاس,


صفحه قبل 1 صفحه بعد


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان من عاشقشم....نه.... و آدرس zf.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.